من از کجاي تو شروع شدم در امتداد لحظه اي که امتداد تو بود از درون تو گذشتم، در درون تو زاده شدم چون حوا که از دنده ي آدم بيرون آمد خودم را تنها يافتم ميان فاصله اي از خودم، تا سايه هاي تو *** غم هايم آشنا با من نفس مي کشند با حادثه هاي معمول از حوادث عبور مي کنند از فضاهاي رنگي به جستجوي بيرنگي آهنگ بي صداي بودن، بودم يا طنين ترانه اي در دور *** کلاه تو بزرگ بود و پر سايه و من و سبزهاي کوچک، در انتظار نور سوار بر خيالات خودم بودم که بادي وزيد و پلکهايم در افق گم شد با سکوت *** در چشمانت سؤالي بود نوري که از مردمکهايت مي ريخت پريدن پرنده اي از ميان پلکهايت در چشمانت سوال... و من که بي تفاوت از کنارت عبور کردم
به چه میخندی تو
به مفهوم غم انگیز جدایی
به شکست دل من یا به پیروزی خویش
به نگاهم که چه مستانه ترا باور کرد
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد
به چه میخندی تو
به دل ساده من که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست
خنده دار است بخند
مطالبت جالبه بدنیست سری به وبلاگ مابزنی
18517 بازدید
17 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
31 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian